مدیریت دانش در عمل: یک مدل کاربردی

گیلبرت جی بی پروبست (Gilbert J. B. Probst) - 1996

مدیریت دانش در سازمان‌ها یک هدف کاربردی را دنبال می‌کند و آن، افزایش توانمندی‌های سازمان با استفاده بهتر از منابع دانش فردی، جمعی و سازمانی است. این منابع شامل مهارت‌ها، قابلیت‌ها، تجربه‌ها، روال‌ها، هنجارها و همچنین فناوری‌های موجود در سازمان می‌شود. علی‌رغم اجماع عمومی در مورد اهمیت دانش و سرمایه فکری» برای موفقیت شرکت‌ها، مایه شگفتی است که در بیشتر شرکت‌ها و سازمان‌ها، منابع ارزشمند دانشی بسیار بد و ضعیف مدیریت می‌شود. تعداد بسیار اندکی از شرکت‌‌ها در ساختار اداری خود سمت‌های مدیریتی مرتبط با دانش مانند مدیر ارشد دانش[1] ایجاد کرده اند، یا ساختار سازمانی مناسبی برای انجام وظایف مربوط به مدیریت دانش مستقر نموده اند. در بیشتر سازمان‌ها حتی یک زبان مشترک دانشی که امکان ارتباط کارآمد در حوزه مدیریت دانش را فراهم کند دیده نمی‌شود. با این حال، توجه به مدیریت دانش در شرکت‌ها رو به افزایش است. شرکت‌ها دریافته اند که باید روز‌به‌روز بیشتر در بازارهای دانش‌محور رقابت ‌کنند و برای شکوفایی - و بلکه برای بقای خود ناگزیر باید در مدیریت منابع دانشی سازمان خود تجدید نظر کنند.

یک مدل کاربردی

برای ایجاد یک پایه مستحکم برای توسعه یک مدل عملی مدیریت دانش، من و همکارانم در دانشگاه ژنو در ژوئن 1995 انجمن یادگیری سازمانی و مدیریت دانش سوئیس» را تأسیس کردیم. این انجمن بستری برای فعالانی است که دانش را یک منبع استراتژیک و ابزاری محوری برای حفظ توان رقابتی خود می دانند. یکی از فعالیت های این انجمن برگزاری میزگردهای موضوع محور (سازماندهی شده توسط گروه دانش ژنو) بوده است که به موضوعات مرتبط با دانش مانند استراتژی دانش، آموزش مدیریت دانش، و شبکه های جهانی دانش می‌پردازد. هم‌زمان با تاسیس انجمن، با مشارکت اعضا شروع به تعریف استانداردهایی برای مفهوم و مدلی قابل اجرا برای استقرار مدیریت دانش کردیم که جنبه های اساسی چنین مدلی از این قرارند:

خصوصیات مدل پیشنهادی استقرار مدیریت دانش

سازگاری با محیط سازمان: مدل استقرار مدیریت دانش علاوه بر زبان مشترک در سازمان، نیاز به همخوانی با موضوعاتی دارد که از قبل در سازمان پیاده سازی شده است، مانند مدیریت کیفیت جامع یا مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار.

مسئله محور بودن: نباید اجازه داد که سامانه مدیریت دانش در حد ایده و شعار باقی بماند، بلکه باید در حل مشکلات عینی سازمان مشارکت داشته باشد. آزمون نهایی ایده ها کارآیی و سودمندی آنها در عمل است.

قابل فهم بودن: اصطلاحات و ایده های مدیریت دانش باید به نحوی انتخاب شوند که ضمن مرتبط بودن با اهداف و شاخص‌های موفقیت سازمان، به راحتی در شرکت قابل درک باشد.

اجرا محور بودن: مدل استقرار مدیریت دانش باید این قابلیت را داشته باشد که با ارزیابی تأثیر ابزارهای مورداستفاده بر عملکرد پایگاه دانش سازمانی و تجزیه و تحلیل شاخص‌های عملکردی مدیریت دانش، به اقدامات عملی مشخص و مناسب منجر شود.   

ابزار مناسب: مداخلات متمرکز نیاز به ابزار امتحان شده دارد. هدف نهایی یک مدل مدیریت دانش، ارائه مجموعه‌ای از چنین ابزارهایی است، هرچند استفاده ماهرانه از ابزارهای به کار رفته اهمیت بیشتری نسبت به نوع آنها دارد.

بعضی از مدل های مدیریت دانش می توانند معیارهای فوق را داشته باشند. با وجود این‌که هیچ مدل واحد "درست" مدیریت دانشی وجود ندارد، یک معیار ساده برای ارزیابی هر مدل وجود دارد: چقدر در پاسخ دادن به سوالات موفق است؟ مدل پیشنهادی ما، که آن را به نام سنگ بناهای دانش» یا بلوک های ساختمانی مدیریت دانش» [2] می‌نامیم، دقیقا با این معیار ذهنی در گفتگوی نزدیک با فعالان دانش طراحی شد (شکل 1) و کارآیی خود را در بسیاری از سازمان ها ثابت کرده است (پرابست، راب، رامهارت: 1997).

مدیریت دانش در عمل: یک مدل کاربردی

دانش ,مدیریت ,شرکت ,سازمان ,توسعه ,استفاده ,مدیریت دانش ,دانش باید ,مدیریت دانش، ,اندازه گیری ,مدیریت دانش» ,واحدهای توسعه محصول ,مشکلات دانشی سازمان ,ساختمان مدیریت دانش» ,ساختمانی مدیریت دانش»
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها